آش صابون

توضیح ندارد!!!!

آش صابون

توضیح ندارد!!!!

تق برق رفت!!

بیخیال ازدنیاسرخوش از تعطیلی دانشگاه لم دادم جلو کامپیوتر با ابی دارم حال میکنم "ستاره های سربی فانوسکای خاموش من وهجوم گریه ازیاد تو فراموش ...دقیقه های بی تو پرنده های خستند آینه های خالی دروازه های بستند اگه نرفته بودی جاده پرازترانه کوچه پرازغزل بود به سوی تو روانه اگه ...تق هی چی شد اه باز این برقا پریدواسا برم اداره برقا خراب کنم روسرشون نه ولم کنین بذارین برم یه صداهای مرموزی منا صدامیکنه تیزمیپرم تو اتاق ببینم کیه سهراب و مامانم واسادن جلوم با یه کاورلباس چیه ؟؟سهرابم با همه ی انرژیش لباسا میزنه رو شونم هیچی یه دس کت و شلواره واسه عروسی خواهر عمعه ی بابای جدمون! چی میخواین من کت و شلواربپوشم اونم از این کت آویزونا که شیش تا سهیل توش جا میشن میخواین هزارودوملت بم بخندند کتا میندازم رو مبل حالا کی هس این عروسیتون؟ سهراب باز میپره تو حرف مامانم جمعه همین هفته مردونه زنونشم جداس زیاد نگرانه کت نباش چی؟؟ مردونه زنونه جداس من عمرا" بیام من حوصلم سر میره من زنونه جدا باشه نفسم میگیره افسردگی میگیرم حروم میشم معتادمیشم میفتم گوشه خیابون  آِی قلبم آب آب بیارید... و بالاخره جمعه میرسه و من با یه دس کت و شلواره خانواده بین مردا تو سالن نشستم!! و مونده خوابم ببره نوارشونم مسه مته میره تو گوشم تا کی باید تو این عروسیا اندی گوش بدیم نازنین قربونه اون ..تق چی شد برقا رفت آره وسط عروسی به چه حالی میده شیطونه میگه جیم شم از سالن بزنم بیرون تو همین فکرام که یه مرده دو تای من میاد دستما میچسبه آقا پاشو پاشو اینجا خیلی بی کاری بیا ببینم داشی ماشی چه جوریا میرقصی جانم؟؟من برقصم آقا ول کن من توعمرم دو تا دستما با هم بالا نبردم حالا بیام برقصم یارو کلید کرده ناجور از دور رفیقشا صدا میکنه و دو تایی چسبین ما را حالا خوبه برقا نیس با خودم میگم کی کیا میبینه تو این تاریکی پامیشم یه تکونی میخورم دو تا بشکن میزنم فک کنن آره ما ام رقصیدیم خوش باشن بالاخره کتا در میاریم و میریم وسط  هنوز پامونا اون وسط نذاشتیم که تق الله هم ...برق اومد نه به افتخاره خوش قدمیه آقا سهیل دس دس همه با هم مات شدم هنگ کردم بدجور احساس میکنم کله سالن دارن منا نیگا میکنن  حالا خوبه زنونه جداس خلاصه که عروسی با  یه مکافاتی تموم میشه..و توی راه با خودم فکر میکنم عروسی مردونه هم صفایی داره ها !!